هیچوقت در تاریخ پیش نیومده که استقرار قدرت در یک سرزمین، بیارتباط بوده باشه با قابلیتهای مردم همون سرزمین. کتابهای تاریخی، روی فتوحات متمرکزند. اما جلوه اصلی قدرت در فتح نیست. در استقراریافتگی قدرته. اینکه مولفههای قدرت در اون سیستم به طور مداوم زاییده بشن. حتی موفقیت حکومت مغول در استقرار دادن قدرت خودش، به قابلیتهای ایرانیهای اون زمان مربوط بود. و گرنه بعد از فتوحاتشون از هم متلاشی میشدند. ممکنه آدمی که دستور میده فلان جا پل بسازید تغییر کنه. اما باید آدمهایی وجود داشته باشند که بتونند پل بسازند، که بعد یکی بتونه بشون دستور بده که بسازند. قابلیت جامعه در تولید آدمهایی که بتونند پل بسازند، یک مولفه قدرت بود. بنابراین دستوردهنده هم که تغییر میکرد، قدرتمند بودن تمدن، در نسبت به بقیه دنیا، حفظ میشد. که بعد به پشتوانه این قدرت تمدنی میتونست بره خلیفه بغداد رو کلهپا بکنه. از دوران مغول زمان زیادی گذشته و همهچیز تغییر کرده، و مردم این سرزمین چند دست عوض شدهاند، طوری که انگار غیر از ناراحتیهای ژنتیک چیزی ازون آدمها به ارث نبردهاند. آدمهای فعلی قابلیتهای زایش مولفههای قدرت رو ندارند. بهمدیگه چیز یاد نمیدن. غایت موفقیت رو در رسیدن به زندگی اشرافی میبینند. غیر از دلالی کاری بلد نیستند که به دنیا ارائه کنند. حوصله کارهایی که ممارست لازم داره رو ندارند. اما از همه اینها مهمتر اینه که زمان رو تحقیر میکنند. البته کسی نمیتونه این کار رو بکنه. ولی یه جوری زندگی میکنند که انگار هدف اینه که زمان رو تحقیر کنند. به برنامهریزی میخندند. دیسیپلین رو مسخره میکنند. به اینکه ساعت خوابشون هیچوقت مشخص نیست، افتخار میکنند. رویدادهای روزمرهشون کاملا رندوم هستند. خیلی آنی تصمیم میگیرند شام برن خونه خاله. و خیلی رندوم تصمیم میگیرند که به جای دو ساعت، چهار ساعت اونجا بمونند. به حساب و کتاب مخارج رسیدن، میگن کار استرسزا! و منطق خرافی خلق میکنند تا خلافش رو ترویج کنند: «زیاد حساب کتاب کنی برکتش میره!». کافیه یک مشاهده انجام بدید. چند نفر میشناسید که از اپ calendar گوشی استفاده فعال و روزانه داشته باشند؟ همهمون جوابش رو میدونیم. وقتی کسی نیست که پل بسازه، فرماندار مغول با رجزخوانی گلوی خودش رو پاره کنه هم نمیتونه جلوی بازنده بودن کشور رو بگیره. چه رجز صنعتی باشه چه رجز نظامی.