Oddbean new post about | logout
 عملیاتی که ارتش اسراییل در خان‌یونس انجام داد تا نفر دوم حماس رو بزنه، کاری بود که میطلبه ازش فیلم و سریال بسازند. چون این آدم تمام مدت جنگ در تونل‌ها زندگی کرد، و فقط وقتی اومد بیرون که میخواست کاری رو درباره تبادل گروگان‌ها هماهنگ کنه، و معاونش، هیچوقت با خودش در یک جا قرار نمی‌گرفت، ولی اندفعه قرار گرفت. و دقیقا در همون لحظه بمب اصابت کرد.
بدون خبرچین‌های روی زمین، هر اقدامی از آسمان بی‌نتیجه می‌بود. و مهم‌ترین قسمت این اتفاق، همون‌ها هستند. اینکه آدم‌ها برای پول، حتی اندکش، حاضرند هر ریسکی رو بپذیرند، برای همه واضحه. اما این به چیزی فراتر از عطش پول نیاز داره. این نیاز داره که اون خبرچین‌ها از حماس متنفر باشند. عطش پول تا یه حدی از آدرنالین رو می‌پذیره. ازون به بعدش نیاز به نیروی قوی‌تری داره. شاید خبرچین‌ها کسانی بودند که حماس برای تنبیه خودشون، خانواده‌شون رو تنبیه کرده بود. شاید کثافت‌کاری‌های مشابه ولی به شکل دیگه. در هر صورت یه عده فکر می‌کردند می‌تونند تنفر بکارند، و خنجر از پشت درو نکنند. همیشه یه رابطه‌ای هست بین «جیک جیک مستون» و «فکر زمستون».