Oddbean new post about | logout
 nostr:note1yqav4kamzwkwe5a3ssfw3at3ujnpnzcqhw7pt0h59zf5xzyrmlqqqxysfj 
A translation of Lyn's note into Persian:

پیش از این‌ها به تغییرِ تدریجی (incrementalism) در سیاست باور داشتم. تغییرِ تدریجی به این معناست که می‌شود به مددِ انتخابِ گزینۀ بهتر در انتخابات به تدریج اوضاع را تغییر داد.

شاید بشود این خوش‌باوری را به حسابِ جوانیم بگذاریم؛ واقعاً نمی‌دانم.

اما پس از سال‌ها مطالعه بر رویِ نحوۀ کارِ نظامِ پولیِ حاضر، مطالعه بر رویِ عاقبتِ چرخۀ بدهیِ قبلی و چرخه‌هایِ کنونی و پس از نظارۀ واقعیت‌هایِ عملیِ حاصل از دو دورۀ انتخاباتِ اخیر، دیگر هیچ امیدی به تغییرِ تدریجی ندارم، دستِ کم برایِ تغییراتِ بزرگِ اقتصادی.

تغییرِ تدریجی به گروه‌هایِ اقلیت کمک می‌کند که به حقوقِ اجتماعی و سیاسیِ خود دست یابند. به مذهبیون کمک می‌کند که بدونِ مزاحمت آئینِ خود را دنبال کنند، به زنان در به دست آوردنِ حقِ رأی کمک می‌کند و به هم‌جنس‌گرایان حقِ ازدواج می‌دهد. رویِ سیاست‌هایِ مهاجرپذیری تأثیر دارد. برایِ چیزهایی شبیه به این موارد جواب می‌دهد. اما برایِ تغییر در نظامِ مالی هوده‌ای ندارد.

برعکس، تاریخ و همچنین امورِ جاری نشان می‌هد که تغییرات پیوسته ساختارِ مالی را به سمتِ ساختارِ واحدی سوق می‌دهند و هیچ کس هم با آن مقابله نمی‌کند، مگر این که بحرانِ مالی، بحرانِ ژئوپلیتیک و تغییرِ روندی عظیم رخ دهد. و در این برحه است که سیاست اهمیتی حیاتی پیدا می‌کند. با گسترشِ هرج و مرج، گروهی که برایِ شکل‌دهیِ نظامِ آینده قدرتِ کافی در دست دارد اهمیتی غیرِ قابلِ تردید می‌یابد. یا بستری اخلاقی را برایِ دستیابی به چرخۀ بعدی مهیا می‌کند و یا وارد مسیری می‌شود که منتهی به کمونیسم یا فاشیسم است و متأسفانه این موردِ دوم معمول‌تر است.

و پیروزی فقط از آنِ ایده‌ها نیست، بلکه فناوری هم از فرصتِ پیروزی برخوردار است. فناوری نقشِ مهمی دارد و حتی عملی شدنِ بعضی ایده‌ها هم به آن بستگی دارد. هم ایده‌ها نقشی اساسی دارند و هم فناوری.

این گونه شد که وقتی دریافتم آبی از تغییرِ تدریجی گرم نمی‌شود، به روش‌هایِ دیگر روی آوردم.

روشی که به اندازۀ دیگر روش‌ها قدرت ندارد روشِ اجتماعی است — سعی می‌کنم از بستری که در اختیار دارم برایِ گسترشِ اندیشه‌هایم استفاده کنم تا بدین طریق در جهتِ گسترشِ عقلانیت، همدلی، حقوقِ بشر و غیره گامی برداشته باشم. دیدگاه‌هایم پارتیزان نیست، اما لزوماً میانه‌روانه هم نیست، بلکه در اصولِ اخلاقیِ مستحکمی ریشه دارد.

روشِ کارآمدتر این است که نقشی کوچک را در ساختِ چیزی بهتر ایفا کنم. یک پولِ جایگزین. روش‌هایِ ارتباطیِ جایگزین. چه از این طریق که این جایگزین‌ها را به مردم پیشنهاد کنم و آن‌ها را به مردم توضیح دهم و یا از این طریق که مستقیماً رویِ شرکت‌هایی که می‌خواهند بر مبنایِ آن‌ها محصولِ بهتری را ارائه کنند سرمایه‌گذاری کنم و در زمینۀ بهبودِ تجربۀ کاربری (UX) و حلِ مشکلاتِ جدید کمک کنم.

این هدفی است که برایِ خود تعیین کرده ام. می‌خواهم هر آنچه در توانم هست، هر چند کوچک، در راهِ رسیدن به صلحِ بیشتر، عدالتِ بیشتر، فرصت‌هایِ بیشتر، رشدِ بیشتر و ویرانیِ کمتر انجام دهم.