از دولت قبل که وعده چهار میلیون واحد مسکونی در چهار سال رو میداد رسیدهایم به دولتی که وعدهش آزادسازی واردات ماشینه، که اون هم چنان فلج و تبصرهدار انجام بشه که به هر شکلی دربیاد غیر از «آزاد». احتمالا وعده دولت بعد این باشه که وقتی وارد حمام شدید، از دوش آب خواهد آمد، که بعد معلوم میشه منظور فقط خود آب بوده و نه کیفیتش، و نه مدت زمانش.
اما مخالفان آزادسازی واردات فقط راهزنانی که از آزادنبودنش منتفعند، نیستند. خیلی از مخالفان پشت یک سری تئوری سنگر گرفتهاند. مثل تئوری «رها کردن واردات توسط حاکمیت، منجر به سقوط ارزش پول ملی میشود». که یعنی عدهای میرن پورشه میخرند، و همه دلارها ازون طریق خرج میشه، و چیزی نمیمونه باش دارو بخریم! حتما هم دارو رو مثال میزنند تا بحث ناموسی بشه. که یک زر مفته. مصرف داروی ایران اونقدری نیست که بودجه دلاریش جور نشه، حتی در جنگ. ولی میتونیم دارو رو برداریم و مثلا «خوراک دام» رو بذاریم به جاش. که یعنی دلار برای واردات چیزهایی که مرغداری و دامداریها لازم دارند، کم میاد.
اما فرض کنید چیزی به عنوان پول ملی نداریم و کلا ریال جمع شده، و همه فقط با دلار معامله میکنند. همچنین واردات همه نوع ماشین هم آزاده، و پولدارها صف کشیدهاند تا پورشه بخرند. بعدش چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به تئوریهایی که در سایتها و کانالها خوندید توجه نکنید و فقط با تجربهای که از بازار دارید، که سواد هم لازم نداره، فکر کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جوابش اینه: هیچی. کسانی که به اندازه پورشه، پسانداز دلاری دارند، میرن پورشه میخرند، و کسانی که به اندازه کمری پسانداز دلاری دارند میرن کمری میخرند، و کسانی که به اندازه هیچ کدام پسانداز دلاری ندارند، هیچ کدومش رو نمیخرند. این با وضعیت الان فرقی داره؟
حالا یک مرحله برید جلوتر. فرض کنید هرکس به اندازه پسانداز دلاری که داشت به صورت کاملا عقدهایوار هرچی میتونست خرید. بعد که پساندازش تموم شد چه اتفاقی میفته؟ فرض کنید یه عده پورشه سوارند، یه عده کمری، و یه عده همچنان پراید، ولی هیچکس دیگه هیچ پساندازی نداره. چه اتفاقی میفته؟ رکود اتفاق میفته دیگه عزیزم. یعنی دیگه کسی نمیتونه چیزی بخرد، پس چیزی رو نمیشود فروخت. مگه همین الان همینطوری نیست؟
مرحله بعد از رکود چیه؟ همه میفتن دنبال دلار. و چطور باید دلار بدست آورد؟ با فروختن چیزهایی به خارجیها. همه مجبور میشن صادرکننده باشند، با هر روشی که از دستشون برمیاد. از افتادن به پای توریست گرفته، تا فرآوری روده گوسفند. وقتی همه کسانی که در این فعالیتها مشغولند حقوقشون رو به دلار بگیرند چه اتفاقی میفته؟ تازه وارد جامعه جهانی مصرفکنندگان میشه. یعنی میتونه یه چیزهایی بخره که قبلا نمیتونست بخره. ممکنه نتونه کمری بخره. ولی میتونه موتور هوندا که تقلبی نیست بخره.
برای اینکه همه این اتفاقات زنجیرهای رخ بده، باید حتما تسلیم آمریکا بود. چون نمیتونی تمام بازار کشورت رو دلاری کنی، و به آمریکا هم شاخ بزنی.
«تنظیم بازار خودرو» یک افسانهست. نه فقط ازین جهت که هیچکس نمیتونه بازار رو «تنظیم» کنه. بلکه ازین جهت که کسانی که عامدانه مردم رو فقیر میکنند، کسانی نیستند که بازاری بسازند که توش بشه از چاله فقر بیرون اومد. راه اینکه شما بتونید موتور اصلی بخرید، و بعد بتونید کمری بخرید، اینه که تسلیم آمریکا باشید. هرچیز دیگهای که براتون تعریف کردند، قصهست. البته اینطور نیست که حالا که نمیتونید بخرید، یعنی کشور تسلیم آمریکا «نیست». الان هم است. ولی الان یک دیوار به نام ریال بین شما و آمریکا قرار دادهاند، تا منافع تسلیم شدن به آمریکا فقط گیر اونایی که بالای دیوار نشستهاند بیاد. اونها توزیع منافع تسلیم بودن به آمریکا رو «تنظیم» میکنند، نه بازار رو.