یادتون هست نوشته بودم میخواید بدونید آینده فرهنگی ایران کجاست، به کرج نگاه کنید؟
هردفعه که با صدها دستگاه فرهنگی تبلیغاتی، و صرف میلیونها دلار بودجه ادعا میکنند که دیگه فهمیدهاند با چه چیزی طرفند، یک اتفاق دیگه میفته و معلوم میشه نفهمیدهاند. اندفعه هم سوژه عزاداری دخترها در عاشورا بود. («مجبورند» بگن سازمانیافته بود، برنامهریزی شده بود، تا بگن «ایبابا بازم به موساد باختیم!» موساد هم که پشتش به آمریکاست، و آمریکا هم که پول زیاد داره، و طبیعیه بش باختن. سخته اعتراف به اینکه به یک مشت بچه باختن). حالا صد و پنجاه دوره آنلاین و نشست تحلیلی میذارن و ساعتی چند میلیون میگیرند که توضیح بدن «این دیگه چی بود؟»، که تا این پولها رو بگیرن و چایها رو دورهمی بنوشند، دختر نوجوان رفته سراغ یه چیز دیگه. و این هم جزء چیزهاییه که نمیفهمند.
اینکه اون بچه در قالب فکری خودش، محرم رو یک فستیوال فرهنگی میبینه، و دیگه نمیشه به عنوان مناسک مذهبی بش فروخت، نصف قضیهست. نصف مابقی اینه که اهمیتی نمیده که بقیه فکر میکنند چه اتفاق مهمی رخ داده، و خیلی زود ازش عبور میکنه!
فسیلها متوجه نیستند که اختلافشون با نسل جدید فقط درباره عقاید و ارزشها نیست. اونها در درک زمان و روزمرگی هم با نسل جدید اختلاف دارند.